عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 14 آبان 1392
بازدید : 683
نویسنده : عراقی

قضا و قدر:
يکي ديگر ازدلايلي كه طرفداران نظري? جبر براي توجيه نظري? خود ذکر کردند، مسئل? قضا و قدر است. به گمان آنها ميان اعتقاد به قضا و قدر و آزادي و اراده و اختيار انسان تقابل برقرار است، يعني يا بايد اعتقاد به قضا و قدر داشت و اختيار انسان را نفي کرد يا اختيار انسان را پذيرفت و قضا و قدر را نفي کرد. ولي چون قضا و قدر از مسلمات قرآني است و نمي توانيم آنرا نفي کنيم پس بايد اختيار انسان را نفي کرد و قائل به نظري? جبر شد.
تعريف قضا وقدر:
کلم? قضا و قدر در آيات قرآني با معاني گوناگوني بکار رفته است، تا جائي که « تِفليسي»مولف کتاب وجوه قرآن حدود 13 معني براي آن در نظر مي گيرد که مي توان در يک تعريفِ زير خلاصه کرد. به اين بيان که: «قضا عبارت است از فِيصله و جدا ساختن».
در اينجا مراد از قضا همان قطعيّت يافتن يک پديده است،يعني هرگاه پديده اي در خارج تحقّق يابد به آن مرحله قضا گفته مي شود. به بيان ديگر هنگامي که وجود معلولي از جانب علّت خود قطعي گردد، مي گوييم که مرحل? قضا واقع شده است.
حال بايد بررّسي کرد که معني قدر چيست؟
کلم? قدر نيز به معناي حدّ و اندازه است.در قرآن کريم سور? طلاق آي? 3 مي فرمايد:
«خداوند براي هر چيزي حدّ و اندازه اي تعيين کرده است»
در واقع حدّ و انداز? يک پديده را  " قدر و قطعيّت " و تحقّق آن را  " قضا " مي گو ييم. بنا بر  برتعريفي که از قضا و قدر به عمل آورديم به اين نتيجه مي رسيم که اعتقاد به قضا و قدر ناشي از قانون عليّت و معلوليّت است، مي دانيم که طبق اين قانونِ فلسفي که بر هم? پديده هاي جهانِ آفرينش صادق است:
اولا:هيچ پديده اي بدون علّت بوجود نمي آيد.هر چيزي که در جهان تحقّق پيدا مي کند علّتي دارد،حال چه ما از آن علّت آگاهي داشته باشيم و يا نداشته باشيم.
ثانيا:ميان علّت و معلول رابط? سنخيّت برقرار استهر معلولي از علت خاص سرچشمه مي گيرد مثال: نه انسان از سنگ به وجود مي آيد و نه سنگ از انسان.يا ميان آتش و گرما سنخيت برقرار است يعني گرمي از آتش بر مي خيزد و نه از آب .

ثالثا هر معلولي تا از ناحيه علت خود به سر حد ضرورت و قطعيت نرسد تحقق پيدا نمي کند بايد تمام اجزا و شرايط تحقق معلول به وقوع بپيوندد تا آن معلول موجود شود بطور مثال اگر دانش آموزي درس بخواند و قبول شود قبول شدن او جز قضاو قدر است چرا که اين سنت الهي است که اگر کسي تلاش کند موفق مي شود و اگر کسي دست از سعي و تلاش بر دارد شکست خواهد خورد بعبارتي قضا و قدر يعني سنتهاي الهي حاکم بر جهان آفرينش

انسان و سرنوشت:
انسان دارای دو سرنوشت است یکی سرنوشت ثابت و حتمی و دیگری سرنوشت متغیر و غیر حتمی
قران کریم در آیات زیر اشاره به این دو سرنوشت نموده است
انعام آیه2: او کسی است که شما را از گل آفرید سپس عجلی را مقرر داشت و عجل حتمی نزد اوست.
سوره ابراهیم 10:خدا شما را دعوت به آمرزش گناهانتان می کند و می خواهد که عذاب شما را تا عجل حتمی (مسمی) به تاخیر بیاندازد
به گفته مفسرین مراد از عجل همان سرنوشت غیر حتمی است و قابل تغییر انسان است و مراد از عجل مسمی سرنوشت حتمی و غیر قابل تغییر است
کرامت انسان:
بیان انسان در مورد کرامت انسان بیانی 2گانه است در بخشی از آیات قران از کرامت و ارجمندی و برتری انسان بر دیگرموجودات سخن به میان آمده است و در برخی انسان نکوهش و حتی فرو تر و پایین تر بودن او از حیوانات مطرح شده است
به عنوان مثال در آیه 70 سوره اسرا مي فرمايد: (فرزندان آدم را حقیقتا گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم و از چیزهای پاک به ایشان روزی دادیم و در بسیاری از آفریده های خود آنان را به گونه ای بر جسته برتری دادیم) تکریم خداوند نسبت به بنی آدم و برتری های آنها در بسیاری از مخلوقات دیگر مطرح است در آیه 4 سوره تین و آیه 14 از سوره مومنون از اینکه انسانها در بهترین نوع خلق شده سخن می گوید ، از سوی دیگر ضعیف بودن (نساء28)، حریص بودن(معراج19 )، ستمکار و نا سپاس بودن(ابراهیم34) ،نشان عدم برتری انسان بر دیگر موجودات بلکه پست تر بودن او نسبت به آنان است. تأمل و دقت در آیات یاد شده ما را به این حقیقت رهنمون می کند که انسانها از دیدگاه قرآن دارای دو نوع کرامت است.
کرامت ذاتی یا هستی شناختی و کرامت اکتسابی یا ارزش شناختی.
کرامت ذاتی:
مقصود از کرامت ذاتی آنست که خداوند انسان را به گونه ای آفریده که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ ساختمان وجودی امکانات و مزایای بیشتری دارد یا تنظیم و ساختارامکاناتش به شکل بهتری صورت پذیرفته و در هر حال از دارائی و غنای بیشتری برخوردار است.این نوع کرامت حاکی از عنایت ویژۀ خداوند به نفع انسان است و همۀ انسانها از آن برخوردارند.از اینرو هیچ کس نمی تواند و نباید به سبب برخورداری از آنها بر موجود دیگری فخر فروشد و آنرا ملاک ارزشمندی وتکامل انسانی خود بداند،یا به سبب آن مورد ستایش قرار گیرد بلکه باید خداوند را بر آفرینش چنین موجودی با چنین امکاناتی ستايش نمود. البته آیاتی از قبیل خلق الانسان ضعیفا(نساء28 ) و آیۀ 70 سورۀ اسراء که دلالت بربرتری انسان بر بسیاری از مخلوقات (نه همه مخلوفات) دارد، و عدم برتری ذاتی انسان بر برخی از موجودات را یاد آور می شود.
کرامت اکتسابی:
مقصود از این کرامت دستیابی به کمال هائی است که انسان در پرتو ایمان و اعمال صالح اختیاری خود بدست    می آورد. این نوع کرامت برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزشهای انسانی و ملاک تقرّب در پیشگاه خداوند است. با این کرامت است که می توان واقعا انسانی را بر انسان دیگر برتر دانست.همۀ انسانها استعداد رسیدن به این کمال و کرامت را دارد ولی برخی به آن دست می یابند و برخی از آن بی بهره اند، پس در این کرامت نه همۀ انسانها برتر از دیگر موجوداتند و نه همۀ آنها فروتر یا مساوی با دیگر موجودات هستند.
از اینرو آیاتی که به کرامت اکتسابی انسانی پرداخته اند 2 دسته اند:
1)آیات نفی
2)آیات اثبات کنند کرامت انسانی
آیات اثبات کنندۀ کرامت انسان
در این زمینه آیات فراوانی وجود دارد که به ذکر 2 نمونه اکتفا می شود:1)حجرات 13 (براستی که گرامی ترین شما در پیشگاه خدا با تقوی ترین شماست)
2) مجموعه آیاتی که پس از نفی کرامت اکتسابی ،برخی از انسانها را از آن استثناء می کند. مثل سورۀ عصرآیۀ 2و3 که می گوید: «بدرستیکه انسانها در زیان هستند،مگر کسانیکه ایمان آورند».
همانطور که اشاره شد کرامتِ اکتسابی به اعمالِ اختیاریِ انسان وابسته است و دستیابی به آن چنانکه در آیاتِ قرآن آمده جز با تقوا، ایمان و اعمال شایسته میسّر نیست. پس مسئلۀ با سابقه و دامن گستر اشرف مخلوقات بودنِ انسان نیز پاسخ روشن خود را می یابد، زیرا اگر مقصود از اشرف مخلوقات برخورداری از غنایِ بیشتر و دارائیهای فراوانتر هر چند به صورت استعداد و امکانات فراوانتر نسبت به دیگر موجودات بویژه موجودات عالمِ ماده باشد. طبق بینش قرآنی  و دینی  انسان اشرف مخلوقات است و آنچه در بحث از طبیعتِ مشترک فرا حیوانيِ انسان بر می آید برای اثبات این ادّعا کافی است. گرچه ممکن است برخی از موجودات دیگر مانند فرشتگان در پاره ای از ویژگیها فراتر از انسان باشد یا برخی از موجودات مانند جن همتراز انسان باشند.
 خلاصه اینکه اگر انسان از توانمندی هائی که خدا در اختیار او قرار داده بهره برداری ِ احسن نماید از حیوانات وملائک بالاتر می رود در غیر اینصورت از حیوانات هم پست تر است.




:: موضوعات مرتبط: انسان شناسی در اسلام , ,
:: برچسب‌ها: انسان شناسی 4 ,

مدیریت دانشگاه آزاد شهر ری

مضوعات سایت تا چه حدی به شما کمک میکند

RSS

Powered By
loxblog.Com